روزمرگی های 14 ماهگی
چند روزه دوباره سرما خوردی پسر عزیزم،طبق معمول اصلاً اشتها نداری و وزنتم کم شده.کاش من مریض بشم ولی شما نشی جان جانان.
کارای جدیدی یاد گرفتی،در روز چندین بار کشوهای آشپزخونه رو میریزی بیرونو من جمع میکنم،میری روی اپن وای میسی میخندی که راهشو بستیم چون خطرناکه.اکثر کارایی که ما میکنیم شما بلافاصله تکرار میکنی.در یخچال به اون بزرگی رو باز میکنی و میری توش هر چی دستت برسه میاری بیرون که یبار شیشه آبلیمو رو آوردی بیرون و همش ریخت روی فرش.یبارم چند منظوره اتک رو درشو پیچ دادیو باز کردی همه رو ریختی روی فرش آشپزخونه.
خلاصه اینکه این روزا بخاطر کنجکاویای شما کار ما هم زیاد شده،اما اصلاً مهم نیست برام،مهم شادی شماست و من دوست دارم همه چی رو تجربه کنی.
جای خیلی چیزارو توی خونمون یاد گرفتی،وقتی میگم بریم جاروبرقی رو بیاریم بدم ماهان میری پشت در کمد دیواری وای میسی و اشاره میکنی که اینجاست.
خیلی حموم و آب بازی دوست داری،بهت میگم ماهانم بریم حموم آب بازی میری پشت در حموم وای میسی و در میزنی یا وقتی میگم ماهان پی پی کردی سریع پوشکت رو نشون میدی و میگم بریم عوض کنمت، خودت میری دم در سرویس بهداشتی و در میزنی و خیلی کارای دیگه.
حالا بریم سراغ عکسها،رفته بودیم کوتون، اونجا آینه دیدی خیلی ذوق کردی،خودتو توش دیدی:
برات عینک خریدیم و واسه اولین بار اینجا به چشمای نازت زدم،خیلی دوست داشتی و برات جذاب بود:
با مامان مریم سه تایی رفتیم گاندی و اینجا شما دست در دست مامان مریم :
خیلی دوسش داری.
جا نماز که باز میشه،سریع میای و این مدلی سجده میکنی:
خیس بودن فرش هم بدلیل ریختن چایی توسط شما روی فرشه.
عاشق این حرکتت هستم:
اینطوری از زیر هم بقیه رو دید میزنی:
آخه من عاشقتمممممممممم ❤ ❤ ❤
قبل حمام:
بعد حمام و یه پسر تمیز و ناز:
تا بابایی از ماشین پیاده میشه شما سریع پشت فرمونی:
خیلی به بازو بسته کردن در کرم ها یا بطری ها یا هر چیز در دار دیگه ای علاقه داری،اینم یه نمونش:
دوستت داریییییم یه دنیاااااااا💜💜💜